عشق من....
انزلی چی آبای
می تراود مهتاب
می درخشد شبتاب
مانده پای آبله از راه دراز
بر دم دهکده مردی تنها
کوله بارش بر دوش
دست او بر در ، می گوید با خود :
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم می شکند.
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در 24 خرداد 1389برچسب:, ساعت
21:7 توسط abay0181| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |